آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

ماه رمضان

آرنيكاي عزيز من سلام دختر گلم خيلي وقته نيومدم برات خاطره بنويسم آخه ماه رمضونه و منم بي حال و حوصله ولي امروز اومدم چند روز پيش اومدم برات كمي نوشتم ولي در اثر سهل انگاري پاك مي شد منم ديگه ننوشتم و گذاشتم واسه يه روز ديگه .. كه امروز بالاخره فرصتي پيش اومد .. آخه روز سه شنبه هفته پيش طبق نذر هر ساله شله زرد پختيم و بين آشنايان تقسيم كرديم شما هم همراه ما بودي و كلي شيطنت كردي شيرين من و مي گفتي بده من به بچه هاشون بدم دختر گلم انگار امسال آنقدر بزرگ شدي كه اين ماه رو درك مي كني و از من مي پرسي مامان منم روزه ام و من در جواب مي گم آره دختر گلم شما هم روزه اي و خدا هم خيلي خيلي دوستت داره دختر پاك و معصوم من دوست ...
30 مرداد 1390

آرنیکا به روایت تصویر

آرنیکا عاشق مدرسه آرنیکای قهرمان آرنیکا موش میشه !!! (قابل توجه اینکه آرنیکا در سال موش به دنیا اومده) آرنیکا در سال خرگوش گل زیبای زندگیم در کنار هفت سین 90 سومین جشن تولد ...
30 مرداد 1390

دیدار عمه جونها

آرنیکای خوشگل مامان سلام گل زیبای من این چند روزه به همه ما خیلی خوش گذشت خصوصاً تولد آذین که با چند روز تأخیر گرفته شد هدیه من و شما به آذین یک چراغ مطالعه بود و آذین جون ازش خیلی خوشش اومد شما هم کهاز بس سرگرم بازی بودی نه درست می خوابیدی و نه درست و حسابی غذا می خوردی البته هر وقت پیش کسایی میری که دوسشون داری اینجوری میشی آرنیکا و شیطنت همیشگیش توی جشن تولدها آرنیکا ، دختر عمه عزیزش آذین و کادوی آرنیکا به آذین آرنیکا جونم در مجلس حنا بندون ...
9 مرداد 1390

دلتنگی....

عزیز دل مادر ...................زیباترین غزل زندگیم فرصتی می خواهم برای با تو بودن و با تو ماندن....... فرصتی که لحظه به لحظه وجودت را حس کنم...... قبل از آنکه خیلی زود دیر شود ...... و قبل از آنکه دیگر در زمان جایی برای با هم بودن نمانده باشد ...... ...
3 مرداد 1390

تولد آذین گلی

آرنیکای مامان دختر گلم ... اول سلام و بعد یه گله کوچمولو عزیز دلم امروز کار بدی کردی صبح هر کاری کردم وارد مهدت نشدی و خیلی خیلی گریه کردی محکم بهم چسبیدی و مجبورم کردی ببرمت اداره اونجا کلی با دوستام کیف کردی و به من گفتی مامان دیدی من بهت چسبیدم کهتو منونبری مهد کودک(خیلی ناقلایی) ولی اینو بدون دیگه از این خبرا نیست هرکی واسه خودش جایی داره جای دختر گلم توی مهد کودک است پیش دوستای گلش تا بتونه اگه خوابش میاد بخوابه واگه دوست داشت بازی کنه ویا تلویزیون نگاه کنه اونجا شعر یاد می گیری نقاشی می کشی و با سفال چیزهای خوشگل درست می کنی عکساشو حتماً برات می گذارم ،تمام سفالهایی که تا حالا درست کردی...
2 مرداد 1390
1